آشنایی با هنر نگارگری، سبک ها و کاربردهای آن

هنر نگارگری، به عنوان یکی از شاخههای برجسته هنر اسلامی، نمایانگر عمق و تنوع فرهنگی و تاریخی در هنرهای تجسمی است. این هنر که در طول قرون مختلف به تکامل و گسترش پرداخته، از زمانهای دور تاکنون به عنوان وسیلهای برای بیان زیباییشناسی، داستانسرایی و ثبت وقایع مهم مورد استفاده قرار گرفته است. نگارگری اسلامی، با ویژگیهای خاص خود، از جمله استفاده از رنگهای غنی، طراحیهای پیچیده و جزئیات دقیق، بهویژه در دورههای مختلفی نظیر مکتبهای بغداد، تبریز، هرات، و اصفهان، به وضوح دیده میشود. این سبکهای متنوع هرکدام به نوبه خود تأثیرات ماندگاری بر هنر و فرهنگ ملل مختلف گذاشتهاند و به شکلدهی به هنرهای بصری در دورههای مختلف کمک کردهاند. این مقاله به بررسی عمیق هنر نگارگری و سبکهای مختلف آن میپردازد تا به درک بهتری از چگونگی تکامل این هنر و کاربردهای آن در دورانهای مختلف دست یابد.
فهرست مطالب
هنر نگارگری چیست
هنر نگارگری ایرانی، با پیشینهای غنی و ریشه در فرهنگ و هنر این سرزمین، یکی از شاخصترین هنرهای تصویری ایران است. این هنر، برخلاف نقاشیهای اروپایی و مینیاتور، دارای اصول و قواعد خاصی است که آن را متمایز میسازد. واژه “نگارگری” در فرهنگ فارسی به معنای نقاشی کردن است، اما به اشتباه گاهی با “مینیاتور” که واژهای فرانسوی است، یکسان پنداشته میشود.
نگارگری ایرانی بیشتر به تصویرسازی از دنیای خیال و رویا میپردازد؛ هنرمند در این هنر سعی میکند جهان درونی و معنوی خود را به تصویر بکشد. این هنر، برخلاف هنرهای اروپایی، بهجای پرداختن به جهان ماده و فیزیکی، به عالم معنا و مفاهیم روحانی معطوف است. نگارگری معمولاً در مصورسازی کتب ادبی، تاریخی، علمی و مذهبی کاربرد دارد و یا بهصورت دیوارینگارهها بر روی دیوارهای اماکن مختلف نقش میبندد.
یکی از ویژگیهای متمایز نگارگری ایرانی، عدم رعایت سایهروشن و اصول پرسپکتیو است. تصاویر در این هنر، اغلب غرق در نور و بدون سایه هستند و چهرهها و پیکرهها با همانندسازی معنوی تصویر میشوند. جنسیت در نگارگری اهمیت چندانی ندارد، چرا که در عالم معنا، تفاوتهای جنسیتی بیاهمیت تلقی میشوند. این نگاه معنوی به هنر، نگارگری ایرانی را از دیگر سبکهای نقاشی جهان متمایز کرده و جایگاه ویژهای به آن بخشیده است.
هنر نگارگری، با ریشههای عمیق در تاریخ هنر اسلامی، بهعنوان یکی از برجستهترین شاخههای هنر تجسمی، همچنان توجه علاقهمندان هنر را جلب میکند. امروزه، بسیاری از افراد برای تزئین فضاهای داخلی خود یا جمعآوری آثار هنری منحصر به فرد، به خرید تابلو نقاشی علاقهمند هستند. بهویژه، خرید تابلو نقاشی رنگ روغن به دلیل قابلیتهای ویژه این تکنیک در ایجاد عمق، بافت و رنگهای زنده، محبوبیت خاصی دارد. تابلوهای نقاشی رنگ روغن، با توانایی در انتقال جزئیات دقیق و زیباییهای بصری پیچیده، به مخاطب این امکان را میدهند که از زیباییهای هنری نگارگری در خانه یا دفتر خود بهرهمند شود و بخشی از این هنر تاریخی و زیبا را در فضای شخصی خود به نمایش بگذارد.
تاریخچه هنر نگارگری
هنر نگارگری ایرانی، با قدمتی کهن، ریشههای عمیقی در تاریخ و فرهنگ این سرزمین دارد. آثار باستانی بهدستآمده از غارهای لرستان و تپههای مختلفی مانند ملیان، سیلک، و چشمه علی، نشاندهنده تداوم و تکامل هنرهای تصویری در ایران باستان است. این هنر، که در دوره هخامنشیان با نقوش تزیینی و نقاشیهای دیواری آغاز شد، در دورههای بعدی همچون اشکانیان و ساسانیان تحت تأثیر عوامل مختلف به بلوغ رسید.
در دوران ساسانی، “مانی نقاش” با استفاده از نقاشی بهعنوان یک زبان تصویری، برای تبلیغ عقاید دینی خود بهره گرفت. او نقاشیهایی بر اساس فلسفه و آیین خود خلق کرد و آنها را در تالارهایی به نام “نگارستان” به نمایش گذاشت. این هنر، که به نام “هنر مانوی” معروف است، پس از ظهور اسلام تغییراتی اساسی یافت و به “نگارگری اسلامی” تبدیل شد.
در دوره اسلامی، پس از یک دوره توقف کوتاه، نگارگری با رویکردی جدید و تلفیق عناصر اسلامی احیا شد و در دورههای مختلف از جمله سامانیان و غزنویان به اوج شکوفایی رسید. در این دورهها، پادشاهان با جمعآوری هنرمندان نخبه در دربارهای خود، به خلق آثار هنری پرداختند که نهتنها در ایران، بلکه در سراسر جهان اسلام به شهرت رسید. هنرمندان برجسته در این دوران در کتابخانههای سلطنتی گرد هم میآمدند و به تولید آثار هنری نظیر نقاشی، خطاطی و تزئینات کتابهای ارزشمند مشغول بودند. این آثار هنری، که تحت نظارت استادان برجستهای ایجاد میشد، نمادی از فرهنگ و هنر والای ایرانی به شمار میرود.

هنر نگارگری جدید
در دوره معاصر، هنر نگارگری با حفظ ریشههای سنتی خود، به شیوههای نوین و خلاقانهای بازآفرینی شده است. نگارگران امروز با ترکیب عناصر مدرن و استفاده از تکنیکهای جدید، این هنر را بهروز کرده و به آن روحی تازه بخشیدهاند. این تغییرات نه تنها در تکنیکها و مواد مورد استفاده، بلکه در موضوعات و مضامین نیز دیده میشود؛ بهطوری که نگارگری معاصر، گاه بهعنوان ابزاری برای بیان دغدغههای اجتماعی و فرهنگی هنرمندان مورد استفاده قرار میگیرد.
با وجود این تغییرات، پیوند نگارگری جدید با ریشههای کلاسیک خود همچنان حفظ شده است. بسیاری از نگارگران معاصر از الگوها و سبکهای سنتی الهام میگیرند و آنها را با عناصر بصری مدرن ترکیب میکنند. این همنشینی گذشته و حال، به هنر نگارگری معاصر امکان میدهد تا در عین حال که اصالت خود را حفظ کرده، به زبانی جهانیتر و فراگیرتر تبدیل شود و مخاطبان جدیدی را جذب کند. این هنر، که همواره نقشی نمادین در فرهنگ ایرانی ایفا کرده است، اکنون به عنوان یکی از نمایندگان هنرهای تجسمی معاصر ایران در عرصههای بینالمللی شناخته میشود.
رنگ و خط در هنر نگارگری
رنگ و خط در هنر نگارگری، دو عنصر اساسی و جداییناپذیر هستند که به واسطه آنها، نگارگر قادر است احساسات، مفاهیم و داستانهای پیچیده را به تصویر بکشد. این دو عنصر نه تنها به زیبایی و جذابیت بصری آثار نگارگری میافزایند، بلکه به عنوان ابزاری قدرتمند برای بیان عمیقترین لایههای معنوی و روحانی نیز به کار میروند. ترکیبهای متنوع رنگی و استفاده ماهرانه از خطوط در این هنر، نقشی حیاتی در خلق آثاری دارند که فراتر از ظاهر، به بیان مفاهیم انتزاعی و روحانی میپردازند.
خطوط
در هنر نگارگری ایرانی، خطوط قلمگیری به عنوان یکی از مهمترین ابزارها برای ایجاد تصاویر و نقوش به کار میروند. این خطوط به پنج دسته تقسیم میشوند که هر کدام دارای ویژگیها و کاربردهای خاصی هستند.
خطوط یکنواخت با ضخامت ثابت، برای ایجاد نقوش گرهچینی و اسلیمی مناسب هستند. خطوط کند، که از ضخیم به نازک تغییر میکنند، برای نمایش حرکات نرم و آرام به کار میروند، در حالی که خطوط تند برعکس عمل کرده و با کاهش ضخامت، حرکات سریع را نشان میدهند. خطوط ترکیبی دارای تغییرات متنوع در ضخامت هستند و بیشتر برای نمایش اجزای طبیعی مانند گل و برگ به کار میروند. نهایتاً، داغک با تأکید بر نوک قلم و ایجاد لکههای رنگی، به آثار نگارگری تنوع و عمق بیشتری میبخشد.
این خطوط متنوع، نه تنها به زیباشناسی آثار نگارگری کمک میکنند، بلکه به هنرمند اجازه میدهند تا با استفاده از تغییرات ظریف در ضخامت و شکل خطوط، احساسات و معانی متفاوتی را به تصویر بکشد. این تنوع در خطوط، یکی از ویژگیهای برجسته نگارگری ایرانی است که به این هنر زندگی و پویایی میبخشد.
ترسیم صورت
در هنر نگارگری ایرانی، ترسیم صورتها با دقت و ظرافت خاصی انجام میشود که هدف اصلی آن نمایش حالتهای درونی و عواطف شخصیتهاست. برخلاف نقاشیهای واقعگرایانه، نگارگران ایرانی بیشتر به بیان زیبایی و ویژگیهای معنوی چهرهها توجه دارند. چهرهها معمولاً با ویژگیهای اغراقآمیز و ایدهآلگرایانه به تصویر کشیده میشوند، بهطوری که چشمها بزرگتر و بیانگر، ابروها کمانی و لبها کوچک و بسته هستند. این شیوهی ترسیم، روحیهی متعالی و جنبههای معنوی افراد را به نمایش میگذارد.
فضا و نور
فضا و نور در نگارگری ایرانی با رویکردی نمادین به کار میروند. برخلاف نقاشیهای غربی که به نمایش واقعگرایانهی نور و سایهروشن اهمیت میدهند، در نگارگری ایرانی فضاها معمولاً تخت و بدون عمق ترسیم میشوند و نور به شکلی یکنواخت بر تمامی عناصر تابیده میشود. این سبک به منظور تأکید بر جنبههای معنوی و حذف عناصر مادی و واقعگرایانه است. عدم وجود سایهها و نورپردازی متعارف، به آثار نگارگری حالتی ابدی و بیزمان میبخشد که با مفاهیم عمیق معنوی و فلسفی تطابق دارد.
تذهیب و تشعیر
تذهیب یکی از اصیلترین و معنویترین بخشهای هنر نگارگری ایرانی-اسلامی است که با نقوش زیبا و پیچیده، جلوهای بینظیر به کتابهای مذهبی، تاریخی، علمی و فرهنگی میبخشد. این هنر با استفاده از الگوهای هندسی و گیاهی، صفحات کتابها را تزیین میکند و به آنها ارزش و جلوهای افزونتر میبخشد. تذهیبکاران با بهکارگیری رنگهای طلا، لاجورد و سایر رنگهای گرانبها، حاشیهها و سرصفحات کتابها را به طرز هنرمندانهای آراسته میکنند، بهطوری که هر صفحه به یک اثر هنری تبدیل میشود.
تشعیر، به عنوان یکی از روشهای تزئین نسخ خطی و سایر آثار هنری، از نقوش ظریف و سادهای تشکیل شده که عمدتاً در حاشیهها و سرصفحههای کتابها، دیوارها و سایر فضاهای هنری به کار میرود. این نقوش، که اغلب با طلا یا رنگهای معدودی مانند سیاه و قهوهای ترسیم میشوند، بهوسیله قلمهای بسیار ظریف و با دقت بالا ایجاد میشوند. هدف از تشعیر، افزایش زیبایی و ارزش بصری نسخ خطی است، به گونهای که حاشیهها و فضای خالی اطراف متن با این نقوش زینت مییابد و اثر هنری به شکلی متوازن و هماهنگ تکمیل میشود.

نگارگری و ادبیات
نگارگری ایرانی همواره ارتباطی تنگاتنگ با ادبیات این سرزمین داشته است. از دیرباز، نگارگران ایرانی به تصویرسازی داستانهای حماسی، عاشقانه و عرفانی ادبیات فارسی پرداختهاند. شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و گلستان سعدی از جمله متونی هستند که نگارگران با الهام از آنها، صحنههای ماندگار و زیبایی را خلق کردهاند. این نقاشیها نه تنها به غنای بصری این آثار ادبی افزودهاند، بلکه به عنوان راهی برای فهم و درک بهتر مفاهیم عمیق این متون نیز به کار گرفته شدهاند.
نگارگری و ادبیات فارسی به گونهای در هم تنیدهاند که هر یک دیگری را تقویت و تکمیل میکند. نگارگری با استفاده از رنگها، خطوط و ترکیبهای هنرمندانه، به مخاطب کمک میکند تا با دیدی تازه و تصویری، به متون ادبی بنگرد. این ارتباط عمیق میان ادبیات و نگارگری، باعث شده است که بسیاری از آثار هنری ایرانی به عنوان نقاشیهای مصور ادبی، جایگاه ویژهای در تاریخ هنر و فرهنگ ایران داشته باشند. این نقاشیها به عنوان پل ارتباطی میان هنرمند و مخاطب، معنای تازهای به ادبیات کلاسیک فارسی بخشیدهاند.
انواع سبک های مختلف در هنر نگارگری
هنر نگارگری ایرانی، با تاریخچهای کهن و غنی، در طول قرون مختلف به سبکها و مکاتب متنوعی تقسیم شده است که هر یک از آنها ویژگیها و تکنیکهای منحصر به فردی را ارائه میدهد. این تنوع سبکها نه تنها بازتابدهنده تحولات تاریخی و فرهنگی ایران است، بلکه نشاندهنده نوآوری و خلاقیت هنرمندان در دورانهای مختلف نیز میباشد. از مکتبهای اولیه مانند سلجوقی و بغداد تا مکاتب برجستهتری نظیر هرات و اصفهان، هر کدام با استفاده از رنگها، خطوط و فرمهای خاص خود، به توسعه و تنوع هنر نگارگری کمک کردهاند. شناخت این سبکها و مکاتب، نه تنها به درک عمیقتر از تحولات هنری ایران کمک میکند، بلکه به حفظ و ارتقاء این میراث فرهنگی ارزشمند نیز میانجامد.
مکتب سلجوقی
مکتب سلجوقی، که در قرون ۵ و ۶ هجری و در دوران حکومت سلجوقیان شکوفا شد، با ویژگیهای خاص خود در هنر اسلامی شناخته میشود. یکی از مشخصات بارز این مکتب، استفاده از هالههای نورانی دور سر پیکرههاست که به تفکیک و برجستهسازی شخصیتهای مرکزی از پسزمینه کمک میکند. همچنین، در این سبک، سرها به طور غیرمتعارف بزرگتر از بدنها کشیده میشود تا اهمیت و مقام شخصیتها را نشان دهد. تزیینات و نقوش نیز معمولاً با رنگ قرمز برجسته میشود، که جلوهای زنده و جلب توجه به آثار میبخشد. علاوه بر این، استفاده از نقشهای زاونیدی بر روی بازوها به طراحیهای این دوره جنبهای خاص و منحصر به فرد میدهد.
مکتب بغداد (عباسی)
مکتب بغداد، که به عنوان نخستین مکتب نگارگری اسلامی در قرون اولیه هجری و دوران خلافت عباسیان شناخته میشود، با ویژگیهای منحصربهفرد خود در هنر اسلامی شناخته میشود. نگارههای این مکتب بهطور معمول ساده و فاقد پیچیدگیهای تزیینی هستند، با پسزمینههایی که یا بدون رنگ یا با رنگهای محدود و ملایم تزیین شدهاند. یکی از ویژگیهای بارز این سبک، استفاده زیاد از بالهای فرشتههای مختلف است که در تصاویر بهوفور دیده میشود. همچنین، در مکتب بغداد، اشخاص و جانوران به شیوهای خاص و متفاوت ترسیم میشوند؛ بهطوریکه اجسام کوتاهتر، پهنتر و درشتتر از آنچه که در سایر مکتبهای هنری دیده میشود، به تصویر کشیده میشوند. این ویژگیها به آثار این مکتب هویت ویژهای بخشیده و تأثیرات ماندگاری بر هنر نگارگری اسلامی بر جای گذاشته است.
مکتب تبریز اول (ایلخانی، مغول )
مکتب تبریز اول، که به دوران حکومت مغولان بر ایران و قرون ۷ و ۸ هجری تعلق دارد، یکی از دورههای مهم تحول در هنر نگارگری اسلامی به شمار میرود. این مکتب تحت تأثیر هنر چینی و بیزانسی شکل گرفته است و ویژگیهای برجستهای از این تأثیرات را در خود جای داده است. در مکتب تبریز اول، ترکیب هنری و تزیینات با نقوش و سبکهای چینی و بیزانسی به وضوح قابل مشاهده است، که باعث به وجود آمدن آثار هنری با دقت بالا و زیبایی بصری منحصر به فرد شده است. استفاده از رنگهای زنده، الگوهای پیچیده و تکنیکهای برجستهسازی در این مکتب، به انتقال جزییات و زیباییهای بصری کمک کرده و نقاشیها را به یکی از نمونههای درخشان هنری آن دوران تبدیل کرده است.
مکتب شیراز اول
مکتب شیراز اول، که همزمان با مکتب تبریز اول در دوران حکومت ایلخانان مغول در قرن هشتم هجری شکل گرفت، به خاطر نوآوریهای قابل توجهش در نگارگری شناخته میشود. هنرمندان این مکتب توانستند به پیشرفتهای چشمگیری در تکنیکهای نقاشی دست یابند و بهویژه در استفاده از رنگها، تغییرات عمدهای ایجاد کنند. رنگهای بهکاررفته در آثار شیراز اول، متنوعتر و لطیفتر از دورههای پیشین هستند، که به نقاشیها جلوهای خاص و ظریف میبخشد. این نوآوریها، به ویژه در زمینههای بصری و تزیینات، به مکتب شیراز اول ویژگیهای منحصر به فردی داده و تأثیرات قابل توجهی بر هنر نگارگری اسلامی گذاشته است.
مکتب شیراز دوم
مکتب شیراز دوم، که در دوران تیموریان و پس از شکست مغولان در قرن نهم هجری شکل گرفت، به عنوان یک دوره تحول مهم در هنر نگارگری اسلامی شناخته میشود. این مکتب تحت تأثیر مکتب جالیری و مکتب هرات قرار داشت و ویژگیهای هنری این مکتبها را در خود جذب کرد. در مکتب شیراز دوم، هنرمندان توانستند به پیروی از تکنیکها و سبکهای پیشرفتهتر، نقاشیهایی با دقت بالا و تزیینات پیچیده خلق کنند. رنگها در این دوره به لحاظ تنوع و عمق بسیار غنیتر شده و ترکیببندیهای هنری به شکل بیشتری در آثار نمایان است. تأثیر مکتب جالیری و هرات، باعث غنای بصری و افزایش تکنیکهای نوین در این دوره شده و به آثار مکتب شیراز دوم ویژگیهای متمایز و پیشرفتهای بخشیده است.

مکتب جالیری
مکتب جالیری، که به نام “تبریز بغداد” نیز شناخته میشود، به دوران حکومت آل جلایر در قرن هشتم هجری تعلق دارد و به دنبال خاندان ایلخانی ظهور کرد. این مکتب به خاطر ایجاد دنیایی شاعرانه و خیالی در نگارگری معروف است. در آثار مکتب جالیری، استفاده از رنگهای زنده و متنوع به وضوح مشاهده میشود و معماریهای به تصویر کشیده شده به این آثار بعدی از واقعیت و زیباییهای معماری آن دوران میافزاید. یکی از ویژگیهای بارز این مکتب، حذف عناصر چینی و بیزانسی از آثار است که به هنر آن دوران اجازه داده تا به سبک خاص ایرانی نزدیکتر شود و هویتی متمایز و مستقل را به نمایش بگذارد. این تغییرات باعث شد که مکتب جالیری به یک نقطه عطف در تاریخ هنر نگارگری اسلامی تبدیل شود و تأثیرات عمیقی بر روند هنرهای بصری بعدی بگذارد.
مکتب هرات
مکتب هرات، که به دوران تیموریان و بهویژه پادشاهی شاهرخ و سلطان حسین بایقرا در قرن نهم هجری مربوط میشود، به خاطر ویژگیهای منحصر به فردش در هنر نگارگری شناخته میشود. در این مکتب، نقاشیها به صورت متقارن و دایرهوار ترسیم میشوند و تزیینات فراوان و رنگهای غنی به کار رفته در آثار، جلوهای شگفتانگیز به آنها میبخشد. مکتب هرات به خاطر استفاده از الگوهای پیچیده و ترکیبهای رنگی متنوع، یکی از دورههای درخشان در تاریخ هنر اسلامی محسوب میشود. کمالالدین بهزاد، معروفترین نگارگر این دوره، نقش کلیدی در انتقال هنر نگارگری هرات به دوران صفویه داشته و تأثیر بسزایی بر توسعه مکتبهای هنری بعدی گذاشته است. آثار او و نوآوریهایش در مکتب هرات، به عنوان الگوهایی ارزشمند در هنر نگارگری اسلامی به شمار میروند و تأثیرات عمیقی بر هنرهای بصری دورانهای بعدی بر جای گذاشتهاند.
مکتب بخارا
مکتب بخارا، که به دوران شاه اسماعیل صفوی و همچنین بازماندگان سلطنت مغول در ماوراءالنهر مربوط میشود، به خاطر ویژگیهای خاصش در هنر نگارگری شناخته میشود. یکی از ویژگیهای بارز این مکتب، کلاه یا پوششهای خاصی است که بر سر شخصیتهای نقاشی شده قرار میگیرد و به آثار هویتی منحصر به فرد میبخشد. همچنین، تزیین حاشیههای نسخ خطی با نقوش و نگارههای طلایی و نقرهای، جلوهای بینظیر به این آثار میدهد و بر زیبایی آنها میافزاید. در مکتب بخارا، شخصیتها بهطور مستقل و جداگانه ترسیم میشوند و لزوماً بهصورت گروهی در نقاشیها به تصویر کشیده نمیشوند. این ویژگیها باعث شدهاند که مکتب بخارا به عنوان یک دوره مهم و تأثیرگذار در تاریخ نگارگری اسلامی شناخته شود و بر روند هنری دوران صفویه و پس از آن تأثیرگذار باشد.
مکتب تبریز دوم (صفوی )
مکتب تبریز دوم، که به دوران حکومت صفویان و بهویژه در دورههای شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب تعلق دارد، به خاطر ویژگیهای خاص خود در نگارگری اسلامی برجسته است. در این مکتب، شخصیتها بهطور مستقل و تنها ترسیم میشوند، بدون آنکه بهصورت گروهی در نقاشیها حضور داشته باشند. نقوش ریزهکاری و رنگهای درخشان از جمله ویژگیهای بارز این سبک هستند، که به آثار جلوهای زنده و پرجنبوجوش میبخشد. یکی از مشخصههای قابل توجه مکتب تبریز دوم این است که نقاشیها غالباً از مرزهای خود بیرون میزنند و بهطور غیرمعمولی به اطراف نقاشی نفوذ میکنند. این تکنیک به آثار این دوره عمق و جنبهای از حرکت و پویایی میبخشد که در سایر دورههای هنری کمتر دیده میشود. مکتب تبریز دوم بهطور چشمگیری به توسعه و تکامل هنر نگارگری صفوی کمک کرده و تأثیرات قابل توجهی بر هنرهای بصری دورانهای بعدی داشته است.
مکتب مشهد
مکتب مشهد، که در دوران صفویه و بهویژه در قرن دهم هجری به اوج رسید، به خاطر ویژگیهای منحصربهفردش در هنر نگارگری اسلامی شناخته میشود. این مکتب، با استفاده از رنگهای زنده و طراحیهای پیچیده، به آثار خود زیبایی و عمق خاصی میبخشد. نقاشان مکتب مشهد توجه ویژهای به جزئیات دقیق و واقعگرایی در ترسیم پیکرهها و چهرهها داشتند، که نشاندهنده تلاش برای ایجاد تصاویری نزدیک به واقعیت است. این دوره تحت تأثیر هنر و فرهنگ دوران صفویه قرار داشت و بهویژه تحت تأثیر مکتب اصفهان بود، با هنرمندانی چون قاسم علی که با تکنیکهای خاص خود به توسعه و غنای این مکتب کمک کردند. مکتب مشهد بهطور کلی به عنوان یکی از دورههای مهم و تأثیرگذار در تاریخ نگارگری اسلامی به یادگار مانده است.
مکتب قزوین
مکتب قزوین، که به دوران صفویه و بهویژه دوره انتقال پایتخت به قزوین در زمان شاه تهماسب و تا دوران شاه عباس تعلق دارد، به خاطر ویژگیهای خاص خود در هنر نگارگری اسلامی شناخته میشود. در این مکتب، چهرهها و پیکرهها بهطور باریک و کشیده نقاشی میشوند، که به آثار این دوره حالتی ظریف و بلندتر از زندگی میبخشد. این ویژگی طراحی، همراه با استفاده از رنگهای متنوع و تکنیکهای دقیق در جزئیات، به نقاشیهای مکتب قزوین ویژگیهای متمایز و زیباییشناسی خاصی داده است. مکتب قزوین، با این سبک ویژه خود، تأثیرات قابل توجهی بر روند نگارگری دوران صفویه و همچنین هنرهای بصری دورانهای بعدی گذاشته است.
مکتب اصفهان
مکتب اصفهان، که در دوران صفویه و بهویژه در زمان شاه عباس، با انتقال پایتخت به اصفهان به اوج خود رسید، به خاطر ویژگیهای منحصر به فردش در هنر نگارگری اسلامی شناخته میشود. یکی از بارزترین ویژگیهای این مکتب، طراحیهای خاص لباس و پوشش سر افراد است که معمولاً با پر و گل تزئین میشد و در دوران شاه عباس رواج یافت. در مکتب اصفهان، رنگهای قهوهای، زرد و ارغوانی غالب بودند و پیکرهها و چهرهها بهطور حجیمتر و پهنتر کشیده میشدند. باغها و گلها در این دوره به زیبایی و شکوه بیشتری ترسیم میشدند و نقاشیها به مجللترین شکل ممکن اجرا میشدند. این مکتب همچنین شاهد افزایش چشمگیر تعداد افراد در نگارهها و تأکید بیشتر بر تزیین چهرهها بود.
رضا عباسی، نقاش برجسته این دوره، با مهارت بینظیر خود در اجرای نقاشیها و بهرهبرداری از شیوههای خیالی برای شخصیتها، به برجستگی مکتب اصفهان کمک شایانی کرد. او به نقاشیهای دیواری و نگارگری با اندازههای بزرگ علاقه داشت و این سبک را به اوج خود رساند. نوآوریهای رضا عباسی، به ویژه در استفاده از تکنیکهای جدید و طرحهای پیچیده، موجب ایجاد مکتب خاصی شد که به نام او شناخته میشود. مکتب اصفهان بهطور کلی بر تزئینات فاخر و استفاده از رنگهای درخشان و طرحهای پیچیده تمرکز داشت و به عنوان یکی از مهمترین مکاتب نگارگری ایران در تاریخ هنر اسلامی بهشمار میرود.
سخن پایانی
هنر نگارگری، با تنوع سبکها و تأثیرات فرهنگیاش، نمایانگر غنای هنر اسلامی و تطور آن در طول تاریخ است. از مکتبهای ابتدایی مانند مکتب بغداد، که با سادگی و استفاده از رنگهای محدود شناخته میشود، تا دورههای پیشرفتهتر مانند مکتب اصفهان و مکتب مشهد، که به خاطر رنگهای درخشان و طراحیهای پیچیده شناخته میشوند، هنر نگارگری همواره در حال تحول و پیشرفت بوده است. این تغییرات و نوآوریها نه تنها نشاندهندهی تکامل هنر و زیباییشناسی در دورههای مختلف هستند، بلکه به درک عمیقتری از فرهنگ و تاریخ هر دوره نیز کمک میکنند. در نهایت، هنر نگارگری با نمایش تکنیکهای متنوع و بیان هنری خاص خود، همچنان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین شاخههای هنر اسلامی به شمار میآید و بر هنرهای بصری در عصر حاضر نیز تأثیرگذار است.