آشنایی با ریشههای نقاشی ایرانی + انواع سبک های آن
نقاشی ایرانی دورههای مختلفی را طی کرده است و در هر دوره ، هنر ایرانی دارای ویژگیهای خاصی بوده است که آن را از دوره دیگر متفاوت کرده است. نقاشی ایرانی قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد و نگارههای غارهای لرستان که تصاویر نقاشی شده انسان و حیوانات را نشان میدهند، به خوبی این مطلب را نشان میدهند. این نقاشیها که بیش از ۱۲ هزار سال پیش کشیده شدهاند، بیانگر آغاز نقاشی در کشورمان هستند و نشان میدهند که این هنر چه قدمتی دیرینهای در ایران داشته است.
در صورت تمایل می توانید پادکست مربوط به این مقاله رو گوش دهید :
ریشههای نقاشی ایرانی با توجه به دورههای مختلف
برای اینکه بتوانید دید بهتری نسبت به ریشههای نقاشی ایرانی داشته باشید و بخواهید برای خرید تابلوی نقاشی اقدام کنید شاید بهتر باشد با ریشههای نقاشی در دورانهای مختلف آشنا شوید. در ادامه ریشههای نقاشی ایرانی را در دورههای مختلف خواهید شناخت:
نقاشی ایرانی در دوره غارنشینی
شواهد تاریخی بهدستآمده از غارهای استان لرستان نشان میدهد که ریشه نقاشی در ایران به دوره غارنشینی باز میگردد. طرحهایی که در دوره غارنشینی بر روی دیواره غارها نقش بستهاند، تصاویری از حیوانات و انسانها را منعکس میکنند. این تصاویر به ۱۲ هزار سال پیش باز میگردند و تاریخشان قبل تر از نقاشیهایی است که بر روی ظروف سفالی در تپه سیلک و شوش دیده شدهاند. تصاویر بر روی سفالینههای شوش و سیلک نیز نقوشی از حیوانات و طبیعت را به تصویر کشیدهاند و بسیار ساده و هندسی هستند. این دوره به عنوان نقاشی ایرانی قدیمی ساده نیز شناخته میشوند.
نقاشی ایرانی در دوره اشکانیان
تعدادی نقاشی در کوه خواجه سیستان و «دورا اروپوس» در بین النهرین یافت شده است که در آنها اثر سنتهای دینی نقاشی پس از اسلام قابلمشاهده است و گاهی سبک آنها یادآور مینیاتورهای ایرانی است. در دوره اشکانیان، نقاشیهای معدودی بر روی دیوارههای شمالی رودخانه فرات نیز بهدستآمده که یکی از آنها تصویرگر مراسم شکار است. شکل حیوانات و وضعیت افراد سوارکار در این نقاشی یادآور مینیاتورهای ایرانی میباشد.
نقاشی ایرانی در دوران هخامنشی
در این دوره، نقاشی وارد فاز جدیدی میشود و نقاشی از چهره مد نظر نقاشان قرار میگیرد. در نقاشیهای دوره هخامنشی، طرحها در تناسب و رنگها در زیبایی کامل هستند و نقاشیها بدون سایه و با هماهنگی با یکدیگر به تصویر کشیده شدهاند. تصویر شاخههای درختی در این نقاشیها نیز بسیار دیده میشود.
نقاشی ایرانی در دوران اسلام
از زمان آغاز اسلام تا عهد سلجوقی، نقاشی تقریبا در انحصار حاکمان اموی و عباسی بود و به همین دلیل مردم عادی کمتر به این هنر میپرداختند. در دوره اسلامی، نقاشی بیشتر در نگارگری کتابها مورد استفاده قرار میگرفت و هنر کتابآرایی در دوره سلجوقیان، تیموریان و مغول نیز پیشرفت زیادی را تجربه کرد. اگر بخواهیم به ریشه نقاشی ایرانی در دوران اسلام بپردازیم باید بگوییم که نقاشیهای دوران اسلام شهرت خود را از مکتب عباسی یا مکتب بغداد وام گرفتند. در این مکتب، تصویرگری حیوانات و شرح تصاویر در داستانها مورد توجه قرار گرفت و بهنوعی بدعتهای جدیدی در نقاشی به وجود آمد.
نقاشی ایرانی در دوران مغول
ریشه نقاشی ایرانی پس از حمله مغول تحت تاثیر فرهنگ چین و مغول بود. نقاشان ایرانی بهمرور با ترکیب طرحها و آثار هنرمندان چینی و مغولی و با استفاده از سبکهای مختلف رنگ ایرانی، آثار جدیدی را خلق کردند. با تاسیس مرکز علمی و هنری به نام «ربع رشیدی» در شهر تبریز اثری به نام «تاریخ رشیدی» خلق شد که با نقاشیهای متعددی همراه بود. نقاشیهای این کتاب از تنوع رنگی بالایی برخوردار بودند و طرحهای آنها نیز با دقت بالایی ترسیم شده بودند. نقاشیهای این کتاب که بیشتر طراحیهایی منشا چینی داشتند از عناصری همچون آسمان، کوه، ابر، پرندگان و… در طراحی خود استفاده کرده بودند.
نقاشی ایرانی در دوران صفویه
در دوران صفویه، به مرور مینیاتورهای ایرانی از سبک چینی جدا شدند و به سبک طبیعی تمایل پیدا کردند. طرحهای این دوره از بهترین و زیباترین طرحهای نقاشی ایرانی به شمار میروند و مینیاتورهای خلق شده در این دوران، تنها وسیلهای برای مزین کردن کتابها نبودند و هویتی خاص داشتند. در دوران صفوی، در شیراز نیز مکتبی به نام «مکتب شیراز» شکل گرفت که تحت تاثیر آثار چینی نبود و سبک آنها حاصل فعالیتهای هنرمندان در دوران تیموری بود. یکی از اتفاقات بسیار مهم در این دوران این بود که نام نقاشان در زیر آثار نقاشی نوشته میشد. این دوران که به مکتب هرات نیز معروف است، یکی از بزرگترین نقاشان ایرانی به نام «کمالالدین بهزاد» را به دنیای هنر معرفی کرد. کمالالدین بهزاد تغییرات زیادی را در شکل نقاشی سنتی و درباری ایجاد کرد و زندگی روزانه مردم را دستمایه آثار خود قرار داد. آثار او بهگونهای بر روی هنر نقاشی اثر گذاشت که بسیاری از نقاشان و آثار کشورهای هند و ترکیه تحتتأثیر نقاشی او قرار گرفتند.
ریشه نقاشی ایرانی در دوران صفویه به مکتب هرات باز میگردد. یکی از آثار مهم بهجایمانده از این دوران خمسه نظامی است. با گسترش ساختوساز در پایتخت اصفهان نقاشی بهمرور شکل جدیدی به خود گرفت، بهطوریکه از آن در معماری نیز استفاده میشد. این سبک از نقاشی را میتوان در سازههایی مانند کاخ چهلستون و کاخ عالیقاپو مشاهده کرد. در دوران صفویه به دلیل حضور هنرمندان غربی در ایران، نقاشی ایرانی دستخوش تغییرات جدیدی شد. همچنین در ابزار نقاشی هنرمندان تغییراتی به وجود آمد و انواع رنگها، بوم نقاشی و…. برای خلق تابلو نقاشی رنگ روغن به هنر نقاشی ایرانی راه باز کردند.
نقاشی ایرانی پس از دوران صفویه
پس از دوران صفویه، ریشه نقاشی ایرانی با نقاشی هنر غربی پیوند خورد و در نتیجه این پیوند، سبک جدیدی در دنیای هنر به وجود آمد. در این دوره بیشتر نقاشان دست به ترسیم چهره شاه، افراد درباری و رجال میزدند که کمتر با استقبال مردم روبرو بود. در این دوران هنر گرافیک نیز توسط «سمیع الملک» پا به عرصه وجود گذاشت و او برای اولین بار موفق شد تصاویری را در روزنامه به چاپ برساند. پس از شروع تحولات سیاسی در ایران، هنر نقاشی نیز تحت تاثیر قرار گرفت و به مرور سبکهای غربی در نقاشی راه یافتند که به نقاشان دنبالهرو این سبک نقاشان نوگرا میگفتند.
نقاشی ایرانی در دوران قاجاریه
نقاشی ایرانی در این دوران (حدود قرن شانزدهم میلادی) ترکیبی از سبک هنرهای اروپایی کلاسیک و تکنیکهای مینیاتورهای دوران صفوی بود. در این دوران «کمالالملک» یا «محمد غفاری» باعث ترویج سبک کلاسیک اروپایی در ایران شد و سبکی از نقاشی به نام «سبک قهوهخانه» در نقاشی به وجود آمد که سبکی عامهپسند و مذهبی محسوب میشد. موضوعات این سبک بیشتر به داستان پیامبران و امامان، شعائر مذهبی، نامآوران ملی و جنگها اشاره داشت که از روی این نقاشیها داستانسرایان و نقالها داستانهای حماسی و مذهبی را بازگو میکردند.
سبک های نقاشی ایرانی
سبکهای نقاشی ایرانی منحصر به فرد هستند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نگارگری
- تذهیب
- تشعیر
- گل و مرغ
- نقاشی قهوهخانهای
نگارگری
نگارگری نوعی تصویرگری ظریف است که ویژگی تزیینی دارد و سالیان زیادی است که در شرق رواج دارد. این هنر از گذشته تا دوران اسلامی در ایران وجود داشته است و برای تصویرسازی کتب علمی، پزشکی، مذهبی و بخصوص ادبی مورد استفاده قرار میگرفت.
کلام پایانی
ریشههای نقاشی ایرانی به دوران غارنشینی انسان باز میگردد. بهمرور زمان و در دورههای مختلف، نقاشی ایرانی دچار تغییرات بسیار زیادی شد تا در نهایت، پس از دوران صفویه راه نقاشان نوگرا ادامه یافت و نقاشی وارد فاز جدیدی شد. برای خرید تابلوی نقاشی بسیار مهم است که با سبکهای نقاشی ایرانی در دورههای مختلف آشنا بود و ریشههای نقاشی ایرانی را در هر دورهای شناخت تا با آگاهی بیشتری اقدام به خرید این تابلوها نمود.
درصورتیکه علاقه مند به آشنایی به نقاشی هستید می توانید مقاله های زیر را مطالعه نمایید:
آشنایی با نقاشی مینیاتوری
سوالات متداول
ریشههای نقاشی ایرانی به دوران غارنشینی، حدود ۱۲ هزار سال پیش، بازمیگردد. شواهد تاریخی بهدستآمده از غارهای استان لرستان، که شامل تصاویر نقاشی شده انسان و حیوانات بر روی دیواره غارها است، این قدمت دیرینه را تأیید میکند. این نقاشیها حتی قدیمیتر از نقاشیهای روی ظروف سفالی تپه سیلک و شوش هستند که آنها نیز نقوشی ساده و هندسی از حیوانات و طبیعت را به تصویر کشیدهاند.
نقاشی ایرانی در دورانهای پیش از اسلام، مانند اشکانیان و هخامنشیان، ویژگیهای متفاوتی را از خود نشان داد. در دوره اشکانیان، نقاشیهای یافت شده در کوه خواجه سیستان و «دورا اروپوس» گاهی یادآور مینیاتورهای ایرانی هستند و اثر سنتهای دینی پس از اسلام در آنها قابلمشاهده است. در دوران هخامنشی، نقاشی وارد فاز جدیدی شد و به ترسیم چهره توجه شد. طرحها در این دوره تناسب کامل و رنگها زیبایی داشتند، بدون سایه و با هماهنگی به تصویر کشیده میشدند و تصویر شاخههای درختان نیز در آنها زیاد دیده میشد.
در دوران اسلامی، بهویژه از زمان آغاز اسلام تا عهد سلجوقی، نقاشی عمدتاً در انحصار حاکمان بود. با این حال، نقاشی به طور گستردهای در نگارگری و کتابآرایی مورد استفاده قرار گرفت. در دورههای سلجوقیان، تیموریان و مغول، هنر کتابآرایی پیشرفت چشمگیری کرد. مکتب عباسی یا مکتب بغداد تأثیر زیادی بر نقاشی دوران اسلامی گذاشت، بهگونهای که تصویرگری حیوانات و شرح تصاویر در داستانها مورد توجه قرار گرفت و بدعتهای جدیدی در نقاشی به وجود آمد.
پس از حمله مغول، نقاشی ایرانی تحت تأثیر فرهنگ چین و مغول قرار گرفت. نقاشان ایرانی به تدریج با ترکیب طرحها و آثار هنرمندان چینی و مغولی و استفاده از سبکهای مختلف رنگ ایرانی، آثار جدیدی را خلق کردند. تأسیس مرکز علمی و هنری «ربع رشیدی» در تبریز منجر به خلق اثری به نام «تاریخ رشیدی» شد که با نقاشیهای متعدد و متنوعی همراه بود. این نقاشیها عمدتاً منشأ چینی داشتند و از عناصری مانند آسمان، کوه، ابر، و پرندگان در طراحی خود استفاده میکردند.
در دوران قاجاریه (حدود قرن شانزدهم میلادی)، نقاشی ایرانی ترکیبی از سبکهای هنری اروپایی کلاسیک و تکنیکهای مینیاتورهای دوران صفوی بود. «کمالالملک» یا «محمد غفاری» نقش مهمی در ترویج سبک کلاسیک اروپایی در ایران ایفا کرد. در همین دوران، «سبک قهوهخانهای» به وجود آمد که سبکی عامهپسند و مذهبی محسوب میشد. موضوعات این سبک عمدتاً شامل داستان پیامبران و امامان، شعائر مذهبی، نامآوران ملی و جنگها بود. این نقاشیها اغلب توسط داستانسرایان و نقالها برای بازگویی داستانهای حماسی و مذهبی مورد استفاده قرار میگرفتند.





